و چه پاییز سوکی بودهمراه با دلتنگی های که خبر از جایی نامعلوم داشت.همه دلتنگی ها بهانه بود همه فصل ها دارند این بهانه را.
با تمام اینها چه زیبا بود صدای خش خش برگهای که با موسیقی باد به سمت عرش رقصیدند اما زیر پایی عشاق خورد شدند
شاید امشب سردترین شب برای کسی باشد که پناهش را از دست داده یا شیرین ترین شب برای کسی که اولینهایش با معشوق رقم میخورد
کاش فراموش نکنیم زندگی کوچک و حقیر تر از ناملایماتش است.هوای هم داشته باشیم.کمی مهربان تر رفتار کنیم:)
درباره این سایت